دلتنگیها ودلنوشته های احسان برای فرزان
عاشقانه های دل برای بهترین معشوق دنیا

چه زیباست به خاطر تو زیستن

 

چه زیباست به خاطر تو زیستن و برای تو ماندن و به پای تو سوختن...

 

چه غم انگیز است دور از تو بودن و برای تو گریستن وبه عشق و دنیای تو نرسیدن...

 

ای کاش میدانستی بدون تو و به دور از دستان مهربانت چه تلخ است


 

 

یک شنبه 23 تير 1392برچسب:, :: 22:33 ::  نويسنده : احسان
هنگامی که خدا زن را آفرید به من گفت: این زن است. وقتی با او روبرو شدی، مراقب باش که ... اما هنوز خدا جمله اش را تمام نکرده بود که شیخ سخن او را قطع کرد و چنین گفت: بله وقتی با زن روبرو شدی مراقب باش که به او نگاه نکنی. سرت را به زیر افکن تا افسون افسانة گیسوانش نگردی و مفتون فتنة چشمانش نشوی که از آنها شیاطین میبارند. گوشهایت را ببند تا طنین صدای سحر انگیزش را نشنوی که مسحور شیطان میشوی. از او حذر کن که یار و همدم ابلیس است. مبادا فریب او را بخوری که خدا در آتش قهرت میسوزاند و به چاه ویل سرنگونت میکند مراقب باش.... و من بی آنکه بپرسم پس چرا خداوند زن را آفرید، گفتم: به چشم. شیخ اندیشه ام را خواند و نهیبم زد که: خلقت زن به قصد امتحان توبوده است و این از لطف خداست در حق تو. پس شکر کن و هیچ مگو.... گفتم: به چشم. در چشم بر هم زدنی هزاران سال گذشت و من هرگز زن را ندیدم، به چشمانش ننگریستم، و آوایش را نشنیدم. چقدر دوست میداشتم بر موجی که مرا به سوی او میخواند بنشینم، اما از خوف آتش قهر و چاه ویل باز میگریختم. هزاران سال گذشت و من خسته و فرسوده از احساس ناشی از نیاز به چیزی یا کسی که نمیشناختم اما حضورش را و نیاز به وجودش را حس می کردم . دیگر تحمل نداشتم . پاهایم سست شد بر زمین زانو زدم، و گریستم. نمیدانستم چرا؟ قطره اشکی از چشمانم جاری شد و در پیش پایم به زمین نشست... به خدا نگاهی کردم مثل همیشه لبخندی با شکوه بر لب داشت و مثل همیشه بی آنکه حرفی بزنم و دردم را بگویم، میدانست. با لبخند گفت: این زن است . وقتی با او روبرو شدی مراقب باش که او داروی درد توست. بدون او تو غیرکاملی . مبادا قدرش را ندانی و حرمتش را بشکنی که او بسیار شکننده است . من او را آیت پروردگاریم برای تو قرار دادم. نمیبینی که در بطن وجودش موجودی را میپرورد؟ من آیات جمالم را در وجود او به نمایش درآورده ام. پس اگر تو تحمل و ظرفیت دیدار زیبایی مطلق را نداری به چشمانش نگاه نکن، گیسوانش را نظر میانداز، و حرمت حریم صوتش را حفظ کن تا خودم تو را مهیای این دیدار کنم... من اشکریزان و حیران خدا را نگریستم. پرسیدم: پس چرا مرا به آتش قهر و چاه ویل تهدید کردی ؟! خدا گفت: من؟!! فریاد زدم: شیخ آن حرفها را زد و تو سکوت کردی. اگر راضی به گفته هایش نبودی چرا حرفی نزدی؟!! خدا بازهم صبورانه و با لبخند همیشگی گفت: من سکوت نکردم، اما تو ترجیح دادی صدای شیخ را بشنوی و نه آوای مرا ... و من در گوشه ای دیدم شیخ دارد همچنان حرفهای پیشینش را تکرار میکند ... باید گاهی سکوت کنیم ، شاید خدا هم حرفی برای گفتن داشته باشد ...
جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 16:6 ::  نويسنده : احسان

بنام خدای  آسمانها

روزگاری بود که مهربان دوستداشتنی ام رادیدم وقلبم رابه رسم این دلبری تمام وکمال تقدیم اونمودم.

وبرای عمری عاشقانه عاشق معشوق نازنینم گشتم وبه رسم این عاشقی اینگونه گشت که دیگرجزعشق

فرزان عزیزم به این قلب راه نیابد......................

حال که روزگاربطورغریب بادلم اینگونه ,واینچنین کرد که تنها باشم وفرزانه ام رادرکنارتکتک لحظات نداشته

باشم وتنها سهم من اززندگی باعشق دنیایی خاطره وتنهاهمین خلوتکده دل بافرزان باشد پس تارمانیکه جان دارم

ومیتوانم این وبلاگ راادامه خواهم داد.......................نمیدانم تاکدامین روز وکدامین لحظه طاقت نداشتنش ونبودش درکنارم راداشته باشم....بیشک روزیکه دیگراین وبلاگ به روزنشد بدانید که آن روز,روزمرگ احسانش فرارسیده...........

افسوس که هیچگاه ندانست چقدربرایم عزیز ودوستداشتنی  بوده..................................

وروزگاراینگونه گشت برایم وسهم من هم ازاین عاشقی  همین بود ..............................

پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, :: 12:26 ::  نويسنده : احسان
پنج شنبه 13 تير 1392برچسب:, :: 19:51 ::  نويسنده : احسان

فقط شوهران بخوانند

 

اینجا مقرراتی آمده که منتظرش بودید، مقرراتی که شاید کسی به شما گوشزد نکرده باشد و یا فراموشتان شده باشد، ولی به نوعی منجی زندگی مشترکتان محسوب می گردد.

 

هیچ وقت پدرت، تو رو ننشونده که بهت بگه: “پسرم، وقتی ازدواج کردی، گاهی باید از کنترل تلویزیون بگذری”

دوستای متأهلت هیچ وقت تو رو کناری نکشیدن که بگن : “وقتی ازدواج کردی دیگه مجرد نیستی پس برائ پنج شنبه و جمعه با دوستات قرار نگذار” .

هیچکس بهت نگفته که زندگی با جنس مخالف، قاعده و قانون داره. فراموش کردن یه سالگرد عروسی، گناه کبیره زندگی زناشوییه. اگه بشه با رعایت یک سری نکات یک کانون پر مهر و مصفا ساخت، چرا تنش؟ که زندگی به کام هر دو تلخ بشه.(نگران نباشید با همسرانتان هم حرف دارم)

 

مقررات رو می گم، عمل کن تا ببینی متقابلا چقدر همسرت برات مایه می ذاره.

_ یک اسباب برقی خانگی، هدیه نیست. ماکروفر یه ابزاره. تو ابزار رو دوست داری و اون هدیه رو.

_ «آنچه را برائ دیگران بپسند، که خودشان می پسندند» این ضرب المثل قدیمی رو که میگه هر چه برائ خود می پسندی، برائ دیگران بپسند را فراموش کن.

_ عذر خواهی کن.چرا؟ چون کار اشتباهی کردی ولی هنوز نمی دانی چه کاری.

_ کنترل تلویزیون نشان مردانگی شما نیست

_ عاشق قدرتی میدانم. ولی معنی زندگی زناشویی سهیم شدنه و معنیش اینه که گاهی بذاری اون کنترل رو دست بگیره و تصمیم بگیره چی تماشا کنین.

_ مثل روزهای اول باش. گاهی در ماشین رو براش باز کن، در بدو ورود ببوسش و یه شاخه گل بده، متوجه آرایشی که برات کرده باش. یک کم براش خرج کن تا ببینی چه قدر برات خرج می کنه.

_ بگذار ابزار قدرت شما را ببیند حالا این فرصتیه تا مردونگی حقیقی خودتو نشون بدی. یک کار فنی منزل را انجام بده. شیری را که داره چکه می کنه درست کن، ترانس مهتابی رو که داره پرت پرت می کنه رو عوض کن. بسیار خوبه که کفایت و مردانگیت رو هر از گاهی نشون بدی و باورت کنه.

_ مهمون کن. یک روز جمعه، بساط منقل کباب پز رو به راه بینداز و محیط خونه رو با صفا کن.

_ کلیشه ای نباش.همیشه سر سفره آماده ننشین. غذاها خود به خود سر میز ظاهر نمی شوند، یه نفر هست که اونها رو اونجا می ذاره و اون یه نفر می تونی تو باشی.

_ همکاری کن .وقتی می خواهید از خانه خارج برید، قبول کن که اون بیش از تو کار داره که انجام بده. پس اونطوری قدم نزن، در پوشاندن لباس بچه ها کمکش کن، کولر و چراغها رو خاموش کن

_ مرتب دوش بگیر.تو یه مردی، عرق می کنی و بوی بد می دی. قبول کن.

_ وسایلتو جمع و جور کن.خیلی زشته منظره پیژامه ای روی زمین با دو جای پا، یا پیراهن روی مبل.

_ راه را بپرسید. گم شدی، بپذیر. درسته که بالاخره می رسی؟ درست، ولی بالاخره برائ رسیدن زمان دیری است.

_ در صورت تأخیر تلفن بزن. آخه اون دوستت داره و غذا نخورده و منتظره تا در کنارت باشه!

_ واقعا گوش کنید. این کار یعنی گوش دادن به حرفهایی که میگه و فهمیدن آنها. نمی خواد بسیار راه حل بهش نشون بدی یا انتقاد کنی ، احساساتش را فقط از کلامش متوجه باش.

_ تاریخ های کلیدی رو به خاطر بسپار.یا در تقویمت یادداشت کن و نشون بده که به یاد داری.

_ خرید های بعضی کارهای منزل را هفتگی یا ماهیانه ، با هم و تفریحی انجام دهید.

_ عذر مردانه نیار. نگو « من یه مرد هستم، پس نمی تونمفلان کار رو بکنم » به طور مثال بچه بیارم، حمام زایمان بگیرم، بچه شیر بدم. بسیار خوب، کسی هم ازت نخواست. ولی می تونی که هدیه ای برائ حمام زایمان انتخاب کنی، یا شب شیر کمکی رو با شیشه به بچه بدی.

_ تقسیم کردن کارهای خونه این نیست که آشغالها رو ببری خارج و منتظر شنیدن « ممنون » باشی.

_ از جاتون بلند شوید.فکر نکن وقتی از روی لیست خانم خرید می کنی، خریدهای مغازه رو جابجا می کنی، آشغالها رو دم در می گذاری ، لطف می کنی. اینا اسمشون زندگیه. تو هم یه بازیگری نه یه تماشاگر.

_ این طور نباشه که فقط کف بزنی.

_ سیگار نکش یا لااقل خارج از منزل بکش ، راستی بوی سیگار دهانت را چکار می کنی!

_ گاهی اوقات باید یه دوست رو، روی محراب ازدواج قربانی کرد .ممکنه کسی باشه که تو بهش توجه داری ولی رفتارش همسرتو می رنجونه.

_ بیش از حد انتظار او، به خودت رسیدگی نکن.

_ حتی یک شوخی بیجا با زنان دیگر نکنید. اگر نمی تونید بفهمید از این حالت چقدر خانمتون می رنجه می تونید یکبار نقشتون رو در این مورد عوض کنید. تا ببینید چقدر این عادت ناپسند و مخرب است.

_ سبب عاشق شدنتان را به خاطر بسپارید. هر از چند گاهی، وقتی از دست او ناراحت و عصبانی هستی، یه قدم به عقب بردار. زنی که عاشقش شدی رو بخاطر بیار. همون زن، تو اتاق بغلی نشسته، اون که باهاش ازدواج کردی. او منتظرته.

_ سعی نکنید زنتان را تغییر دهید.او یه شخصه نه یه شیء. سعی نکن یک کمی بهش اضافه، یا کم کنی. تو با تغییر خودت می تونی به کمال او کمک کنی.

_ فی البداهه باشید.اون رو با چیزهای کوچک غافلگیر کن: شام، هدیه، یه کارت ناقابل. اون فقط می خواد بدونه که به او فکر می کنی و احساسش می کنی.

_ دست هم رو بگیرید و تو چشماش با مهربانی نگاه کنید و از اینکه در کنارتون هست احساس رضایت کنید. این کار احساس خوبی به هر دوی شما می ده.

_ از الفاظ خودمانی استفاده کنید. اون رو با اسامی عاشقانه مثل عزیزم، خانومم صدا کن.

_ بسیاری یا کم هدیه ندهید.

_ گاهی اولین ملاقاتتون رو یاد آوری کنید. روزهای شیرین آغاز ازدواج رو .شیک و پیک کن، در ماشین رو براش باز کن، با هم به رستوران بروید، بهش بگو چقدر دوستش داری.

_ به زنتان بنازید.چرا که نه؟ اینو به تمام دنیا بگید. یا لااقل تو جمع خانواده پدری خودتون یا اون ابراز تشکر و قدردانی از زنتان بکنید.

_ ی زمانی را تنها و بدون دیگران بگذرانید و به تفریح بروید.

_ از همون اول حقیقت رو بگید.صادق باشید و راستگو. طرف حسابتون رقیب نیست، شریک زندگیتونه.

_ هماهنگ شوید. گاهی روابط زناشویی ناهماهنگ میشه. کمی موضع خودتو عوض کن. تو می خواهی کاری کنی ولی اون نمی خواد. خوب نکن. فقط ریتم رو عوض کن.مهم انجام هر کاریه که با هم انجام بدید.

_ دعوا پیش می آید.دعوا بین کسانی اتفاق می افته که به هم اهمیت می دن. دعواها آخر دنیا نیستند.

_ وقتی دعوا میکنی می بازی. برائ برنده شدن در دعواهای زناشویی پاداشی وجود نداره. در حقیقت، بُرد بدتر از باخته. بباز و برو با زندگیت حال کن.

 

_ هیچ وقت راجع به سیاست مجادله نکنید. فکر می کنید سیاستمدارا در مورد شما بحث می کنند.

_ عصبانی نمانید. فردا که بهش فکر کنی می بینی آنقدرها هم ارزش عصبانیت رو نداشته.

_ آشتی کنید. این تنها بخش خوب دعوا کردنه. این لذت رو از دست نده.

_ بوسه شب بخیر رو فراموش نکنید. این کار رو بدون استثنا انجام بده.

_ بچه داشته باشید.زندگی رو وزین می کنه و معنا می ده. پیش بچه ها از مادرشون قدردانی و تشکر کنید و بگویئد که چقدر خانم خوبی دارید. احساستون رو به بچه هاتون نشون بدید.

_ عکس بگیرید. یادآوری قبل بهتر از آنچه که واقع شده بود، هست. شاید واقعا خوب بوده و تو قدر ندانستی.

_ تکامل پیدا کنید. به قبل نچسبید، تغییر کنید، با هم ادامه بدید، تکامل پیدا کنید. بگذارید او از شما راحت انتقاد کنه. اگه اشتباه کنه از شما کم نمی شه و اگه درست بگه بر شما افزوده میشه.

 

_ پرستار خوبی باشید. در بیماری هر مراقبتی رو که او از تو می کرده رو ازش بکن. درسته اون به تنهایی می تونه ولی اگر درکنارش باشی ، یه احساس خوشایندی از دوست داشته شده بهش دست میده.

_ با هم مسن شوید. یه روز که بسیار زود می رسه، احساس پیری خواهی کرد. کی دلش می خواد این دوران رو به تنهایی پشت سر بذاره؟

_ «ما» باشید نه «من».

_ زندگی زناشویی آسان نیست، سعی کنید. تسلیم شدن آسونه. باید سعی کنی. چرا؟ چون ارزشش رو داره.

_ تفریح کردن رو فراموش نکنید. در کشاکش زندگی گم نشید.

_ یادت باشه، وقتی همسرت از تو و از زندگی راضی باشه، کاری می کنه تا تو هم از او و از زندگی راضی باشی.

 

جمعه 7 تير 1392برچسب:, :: 8:22 ::  نويسنده : احسان

ممکن است تا به حال هزاران مرتبه این ضرب المثل را شنیده باشید که هر مردی فقط در حالتی به مرتبه های عالی می رسد که زنی کاردان و مناسب در کنارش باشد.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

مطمئناً شما خیلی کارها را می توانید خودتان انجام دهید، اما یک سیستم پشتیبانی قوی می تواند بیشتر به شما کمک کند. و این پشتیبانی می تواند از داخل زندگی خودتان سرچشمه بگیرد. چنین همسری چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟

 

او باید شخصیت خودش را داشته باشد

اگر شخصیت حمایت کننده و مثبتی داشته باشد، می تواند شخصیت شما را هم تقویت کند. این به آن معنی نیست که او نمی تواند فرد مستقلی برای خود باشد. ممکن است بگویید من از زنان مستقل خوشم می آید. اما یک زن مستقل هم باید طوری رفتار کند که شما احساس مرد بودن کنید نه کم تر از آن.ممکن است بپرسید که من چرا به جای دادن درس هایی راجع به قدرت و ثروت، با شما در مورد این مسائل صحبت می کنم.

اما مسئله ای که نباید فراموش کنید این است که داشتن یک همسر خوب به اندازه همه اینها مهم است. زیرا با داشتن یک همسر کاردان در کنارتان، بخت و اقبالتان برای پول درآوردن بیشتر خواهد شد. این یکی از درس های مهم در تجارت است که خیلی از مردها هیچوقت یاد نمی گیرند.

زن خوب و کاردان به که می گویند؟

یک زن خوب کسی است که شما را دوست داشته باشد، از شما حمایت کند، در عین حال که مدیریت خانه را هم انجام می دهد و بتواند خطاهای شما را ببخشد. او فردی باهوش، فهمیده و خوش قلب است که هیچ نشانی از خود خواهی ندارد. او باید به شما اختیار کامل داده و قدرتمندتان کند. اگر زیبا هم باشد که دیگر هیچ. اگر با همچنین زنی برخورد کردید، حتماً از او خواستگاری کنید.

در مورد زنانی که فقط به خودشان فکر می کنند، همیشه عقایدشان را بیان می کنند و یا شما را خوار و خفیف می کنند بسیار محتاط باشید. چون به اندازه کافی دشمن در زندگی دارید، دیگر نیازی نیست یکی را هم در خانه نگه دارید. در ضمن شما به فردی که دائماً در حال رقابت است هم نیازی ندارید چون به اندازه کافی در زندگی کاریتان با چنین افرادی رو به رو می شوید.

زنان حریص کاری نمی کنند مگر اینکه شما را نابود کنند

حساب بانکی تان را خالی می کنند و به شما احساس یک مرد ورشکسته را می دهند. پس چرا به سمت انسان های مادی، سطحی نگر مثل این ها بروید؟

نکته آخر اینکه به خاطر داشته باشید که نمی توانید یک زن خوب و کاردان را گوشه خیابان پیدا کنید. این یک کم شانس می خواهد. پس اگر نتوانستید زن خوب پیدا کنید، حداقل یکی را پیدا کنید که بد نباشد.

 

یک همسر خوب باید قبل از هر چیز از مردش حمایت کند. این حمایت هم عاطفی است و هم دنیایی. یک همسر خوب می داند که پخش کردن مسائل خصوصی زندگیش اصلاً کار درستی نیست و باید رازدار باشد

همسر شایسته همسری است که شما را تا انتهای راه در خوشی و ناخوشی یاری کند و برای شما بهترین دوست باشد.

 

 

 

نقش مادر

مادر بودن خیلی مهم است. مادر موجودی مقدس است. او باید توانسته باشد احترام شوهر و فرزندانش را جلب کرده باشد. به همین دلیل است که وقتی می خواهید ازدواج کنید، دعای مادر باید حتماً پشت سرتان باشد.

همیشه قدرتمندتر خواهیم شد!

یک مرد زمانی قدرتمند تر خواهد شد که زنی او را قدرتمند کند. اگر چنین زنی پیدا کردید، دورش حصاری بکشید، با او ازدواج کنید، تشکیل خانواده بدهید و... زیرا زن کاردان و وفادار شما را تا بالاترین ها می برد.

 

جمعه 7 تير 1392برچسب:, :: 8:11 ::  نويسنده : احسان

بساط شیطان

ديروز شيطان را ديدم.در حوالي ميدان.بساطش را پهن کرده بود.فريب مي فروخت.

مردم دورش جمع شده بودند.هياهو مي کردند و هول مي زدند و بيشتر مي خواستند.

توي بساطش همه چيز بود : غرور ... حرص ... دروغ و خيانت ... جاه طلبي و قدرت...

هر کس چيزي مي خريد و در ازايش چيزي مي داد.بعضي ها تکه اي از قلبشان را مي دادند و

بعضي هم پاره اي از روحشان را و بعضي ها ايمانشان را مي دادند و بعضي ازادگي شان را ...

شيطان مي خنديد و دهانش بوي جهنم مي داد...

از او نفرت داشتم.انگار که ذهنم را خوانده باشد... موذيانه خنديد و گفت:من که کاري با کسي ندارم!

فقط گوشه اي بساطم را پهن کرده ام و ارام نجوا مي کنم ....

نه قيل و قال مي کنم و نه کسي را مجبور مي کنم از من چيزي بخرد ...

مي بيني كه ادم ها خودشان دور من جمع شده اند!

جوابش را ندادم.آنوقت سرش را نزديکتر اورد و گفت:

البته تو با همه ي اين ها فرق مي کني ...

تو عاشقي ...

و قلب عاشق کليدي ندارد...

اين ها ساده اند و گرسنه.به جاي هر چيزي فريب مي خوردند...

 

از شيطان بدم مي امد .حرف هايش اما شيرين بود .گذاشتم حرف بزند ... و او هي گفت و گفت و گفت ....

ساعت ها کنار بساطش نشستم.تا اينکه چشمم به جعبه ي عشق افتاد که لا به لاي چيز هاي ديگر بود ...

دور از چشم شيطان ان را برداشتم و در جيبم گذاشتم.

 با خودم گفتم ... بگذار يکبار هم که شده کسي چيزي را از شيطان بگيرد ...

بگذار يکبار هم او فريب بخورد...

به خانه امدم و در جعبه ي کوچک عشق را باز کردم.توي ان اما جز غرور چيزي نبود...

جعبه ي عشق دروغي از دستم افتاد و غرور توي اتاق ريخت.فريب خورده بودم...

دستم را روي قلبم گذاشتم.نبود.فهميدم که ان را کنار بساط شيطان جا گذاشته ام.....

تمام راه دويدم و لعنتش کردم.

مي خواستم قلبم را پس بگيرم...به ميدان رسيدم..... شيطان اما نبود ....

آن وقت نشستم اشک ريختم .از ته دل....!!!

اشک هايم که تمام شد .بلند شدم تا بي دلي ام را با خود ببرم. که صدايي شنيدم...

صداي قلبم را ...

پس همان جا بي اختيار به خاک افتادم....

و زمين را بوسيدم ... به شکرانه ي قلبي که پيدا شده  بود...

 

چهار شنبه 7 تير 1392برچسب:, :: 7:58 ::  نويسنده : احسان

تست زناشویی: اهل جنگ هستید یا صلح.در خواستگاری متوجه شوید  

 

 

پیش از ازدواج دختر و پسر باید بیشتر همدیگر را بشناسند. ما می‌خواهیم صرفا در مورد شناخت ابعاد شخصیت و اینکه بررسی چه خصوصیتی برای‌ابتدای آشنایی واجب است، صحبت کنیم. آزمون روانشناسی زیر می‌تواند کمک زیادی به شما بکند.

 

 

 

همه ما قبول داریم كه در دوره آشنایی پیش از ازدواج دختر و پسر باید بیشتر همدیگر را بشناسند اما آیا شناخت طرف مورد نظر، یعنی فقط شناخت «رنگ مورد علاقه» و «ماه تولد» و «نوع بستنی دلخواه» و «نوع غذای مورد علاقه»؟ آیا به این هم فکر می‌کنیم که طرفمان تندخو است یا نرم و منعطف؟ سنگدل است یا بسیار حساس؟ خودخواه است یا فداکار؟ راستش را بخواهید خیلی‌ها در مورد مقوله شناخت، سطحی فکر می‌کنند؛ به همین دلیل است که ما می‌خواهیم صرفا در مورد شناخت ابعاد شخصیت و اینکه بررسی چه خصوصیتی برای‌ابتدای آشنایی واجب است، صحبت کنیم. آزمون روانشناسی این شماره می‌تواند کمک زیادی به شما بکند.

 

 

 

این امتحان نشان می‌دهد شخصیت شما سازش‌پذیر هست یا نه؟

 

سازگار یا ناسازگار؟

 

توافق‌پذیری یا سازگاری، از تمایلات بین فردی و شخصیتی است. یك فرد توافق‌پذیر اساسا نوع دوست است، او نسبت به دیگران همدردی می‌كند و مشتاق است كه كمك كند و باور دارد كه دیگران نیز متقابلا كمك‌كننده هستند. در مقابل، فرد غیر سازگار، ستیزه‌جو، خودمدار و شكاك نسبت به دیگران بوده و بیشتر رقابت‌جو است تا همكاری‌كننده. ابعاد توافق‌پذیری شامل اعتماد، سادگی و رك‌گویی، نوع دوستی، همراهی،‌ تواضع و فروتنی و توانایی درك دیگران است. روابط زناشویی از جمله روابطی است كه در آن توجه به این بعد حائز اهمیت است زیرا بیش از سایر ابعاد در نوع و كیفیت روابط زوجی تاثیرگذار است؛ به گونه‌ای كه در مجموع از نتایج مطالعات مختلف چنین استنباط می‌شود كه تقویت بعد توافق‌پذیری در افراد متاهل سبب كاهش هیجانات منفی، افزایش رضایت از رابطه و بهبود كیفیت روابط بین فردی آنها می‌شود.

 

 

 

این یا آن؟

 

دیده‌اید بعضی‌ها با هر جمعی می‌توانند کنار بیایند ولی بعضی‌ها در هر گروهی باید ساز خودشان را بزنند؟ این ویژگی شخصیتی در ازدواج خیلی مهم است. به هر حال دو نفری که ازدواج می‌کنند، یک خانواده یعنی یک گروه را تشکیل می‌دهند. چیزی که اسمش در خانواده «گذشت» است تا حدودی از همین توافق‌پذیری سرچشمه می‌گیرد و در مقابل، چیزی که اسمش «لجاجت» است از همان عدم توافق‌پذیری. قبول کنید که حتی اگر لجاجت همیشگی یک نفر و گذشت همیشگی فرد مقابل باعث ادامه زندگی شود، این زندگی را نمی‌شود زندگی عقلانی و منطقی و مناسب دانست. واقعا بهتر نیست که در لجاجت یا گذشت آدم‌ها شبیه هم باشند؟ ضمن اینکه یادتان باشد بیشتر مردم در حد وسط این ویژگی‌ها هستند؛ یعنی چیزی بین گذشت و لجاجت.

 

 

 

سازگارها این خوبی‌ها را دارند

 

توافق‌پذیری شامل ویژگی‌های زیر است:

 

قابل اعتماد بودن؛ کسانی که توافق‌پذیری بالاتری دارند، بیشتر قابل اعتماد هستند. در دوران نامزدی شناخت این ویژگی خیلی مهم است. اول باید قابلیت اعتماد خودتان را بسنجید و بعد ببینید که آیا طرف مقابلتان هم به همان اندازه قابل اعتماد است یا نه. یادتان باشد که فقط از یک رفتار نمی‌شود به این خصیصه پی برد؛ ویژگی‌های شخصیتی، خودشان را درموقعیت‌های گوناگون و زمان‌های متفاوت نشان می‌دهند.

 

درســتکاری؛ آدم‌هــای توافق پذیرترآدم های درستکارتری هم هستند. آنها لجاجتی با جمع ندارند که شیله پیله‌ای در کارشان باشد.

 

نوع دوستی؛ آدم های توافق‌پذیر، نوع‌دوست‌ترند. آنها ممکن است یکدفعه نیمی از پولشان را به یک گدا بدهند یا با وجود وقت کم، یک نابینا را از این طرف به آن طرف خیابان ببرند. این ویژگی هم جزئی از توافق‌پذیری است. درواقع آنها خواستار یاری رساندن به دیگران هستند، نه دشمنی با آنها.

 

پذیرش؛ آدم‌های توافق‌پذیر بیشتر از دیگران حرف‌های شما را می‌پذیرند. آنها ترجیح می‌دهند که با حرف شما موافق باشند تا اینکه جنگ و جدال راه بیندازند. شما حتما باید ببینید که با نامزدتان در این ویژگی چقدر مشترکید.

 

تواضع؛ آدم‌های توافق‌پذیر، متواضع‌تر از دیگران هستند. آنها نیازی نمی‌بینند که در یک جمع مغرور باشند. آنها همیشه فروتن هستند. یادتان باشد که یک آدم مغرور نمی‌تواند با یک آدم فروتن زندگی کند.

 

خوشبینی؛ آدم‌های توافق‌پذیر خوشفکرتر از دیگران هستند. آنها معمولا سویه مثبت اتفاقات را می‌بینند، نه سویه منفی را. ضمن اینکه آنها چون خودشان با جمع موافقند، حس می‌کنند که دیگران هم همین نظر مثبت را دارند. به همین دلیل معمولا کمتر به دیگران شک می‌کنند یا به دیگران بدبین هستند.

 

 

 

باید شكل هم باشید

 

روانشناسان معتقدند زوج‌هایی که شخصیت‌شان به هم شبیه‌تر باشد ازدواج پایدارتری دارند اما این شباهت شخصیتی یعنی چه؟ اصلا شخصیت یعنی چه؟ آیا رفتارهایی که دختر و پسر در دوران نامزدی‌شان دارند، نشانه ویژگی شخصیتی‌شان است؟ آیا این رفتارها فقط یک ویترین اجتماعی است؟ باید گفت كه «شخصیت، یکسری از ویژگی‌های آدمی است که در طول زمان پایدار می‌ماند». وقتی می‌گوییم فلانی شخصیت مهربانی دارد منظورمان این است که او در بیشتر زمان‌ها و تقریبا همیشه مهربان است. برای اینکه بدانیم آیا به همسرمان شباهت داریم یا نه، اول باید خودمان را بشناسیم، در مورد شخصیت خودمان منظم و البته منصفانه فکر کنیم و بعد در مورد دیگران و ازجمله همسرمان قضاوت کنیم. شناختن خود، پایه همه تغییرات مثبت زندگی است.

 

 

 

امتحان سازگاری

 

در اینجا آزمونی برای شناختن سازگارپذیری خودتان و خواستگارتان در اختیار شما می‌گذاریم. با این تست می‌توانید میزان توافق‌پذیری خود و همسرتان را بسنجید. به سوالات زیر پاسخ بدهید

 

پیش از ازدواج ,آزمون روانشناسی

 

1. سعی می‌کنم با دیگران خوش‌رفتار و مودب باشم.

 

2. اغلب با سایر اعضای خانواده بگو مگو دارم.

 

3. بعضی از مردم من را آدم خودخواهی می‌دانند.

 

4 بیشتر ترجیح می‌دهم با دیگران همکاری کنم تا رقابت.

 

5. معمولا من در مورد مقاصد دیگران بدگمان و عیب‌جو هستم.

 

6. من عقیده دارم که بیشتر مردم اگر به آنها اجازه داده شود، می‌خواهند از آدم امتیاز به دست آورند.

 

7. بیشتر مردمانی که می‌شناسم مرا دوست دارند.

 

8. بعضی از افراد فکر می‌کنند من آدم سرد و حسابگری هستم.

 

9. من در رفتار و نظر خود آدم سخت و بی‌انعطافی هستم.

 

10. اغلب سعی می‌کنم با فکر و با ملاحظه باشم.

 

11. اگر اشخاصی را دوست نداشته باشم این موضوع را از آنها پنهان نمی‌کنم.

 

12. اگر نیاز باشد من حاضرم از افراد دیگر برای رسیدن به مقاصد خودم استفاده کنم.

 

 

 

كلید آزمون

 

پاسخ‌ها باید به صورت زیر باشد:

 

کاملا موافق/ موافق/بی‌تفاوت/ مخالف/ کاملا مخالف

 

 

 

گزینه‌ای که بیشترین شباهت را به شما دارد انتخاب کرده و با توجه به کلید پرسش‌ها آنها را نمره‌گذاری کنید.درهفته آتی کلید پرسشها رامیگذارم.

 

جمعه 6 تير 1392برچسب:, :: 8:16 ::  نويسنده : احسان

تست زناشویی: اهل جنگ هستید یا صلح

سوال 1: کاملا موافق 5 نمره، موافق 4 نمره، بی‌تفاوت 3‌نمره، مخالف 2 نمره و کاملا مخالف یك نمره

سوال 2: کاملا موافق یك نمره، موافق 2 نمره، بی‌تفاوت 3‌نمره، مخالف 4 نمره و کاملا مخالف 5 نمره

سوال 3: کاملا موافق یك نمره، موافق 2 نمره، بی‌تفاوت 3‌نمره، مخالف 4 نمره و کاملا مخالف 5 نمره

سوال 4: کاملا موافق 5 نمره، موافق 4 نمره، بی‌تفاوت 3‌نمره، مخالف 2 نمره و کاملا مخالف یك نمره

سوال 5: کاملا موافق یك نمره، موافق 2 نمره، بی‌تفاوت 3‌نمره، مخالف 4 نمره و کاملا مخالف 5 نمره

 

سوال 6: کاملا موافق یك نمره، موافق 2 نمره، بی‌تفاوت 3‌نمره، مخالف 4 نمره و کاملا مخالف 5 نمره

سوال 7: کاملا موافق 5 نمره، موافق 4 نمره، بی‌تفاوت 3‌نمره، مخالف 2 نمره و کاملا مخالف یك نمره

سوال 8: کاملا موافق یك نمره، موافق 2 نمره، بی‌تفاوت 3‌نمره، مخالف 4 نمره و کاملا مخالف 5 نمره

سوال 9: کاملا موافق یك نمره، موافق 2 نمره، بی‌تفاوت 3‌نمره، مخالف 4 نمره و کاملا مخالف 5 نمره

سوال 10: کاملا موافق 5 نمره، موافق 4 نمره، بی‌تفاوت 3‌نمره، مخالف 2 نمره و کاملا مخالف یك نمره

 

سوال 11: کاملا موافق یك نمره، موافق 2 نمره، بی‌تفاوت 3‌نمره، مخالف 4 نمره و کاملا مخالف 5 نمره

سوال 12: کاملا موافق یك نمره، موافق 2 نمره، بی‌تفاوت 3‌نمره، مخالف 4 نمره و کاملا مخالف 5 نمره

نكته مهم

این آزمون را یک بار برای خودتان و یک بار برای خواستگارتان انجام دهید تا ببینید از لحاظ سازگاری چقدر به هم شبیه هستید.

نمره سازگاری شما

پس از جمع زدن نمرات‌تان، می‌توانید تا حدودی پی به میزان سازش‌پذیر بودن خود و خواستگارتان ببرید.

اگر نمره شما بین 12 تا 24 شود یعنی کسی هستید که خیلی دیگران برایتان مهم نیستند. برای همین، گروه‌های دوستان، گروه‌های کاری و خانواده خیلی از شما خوششان نمی‌آید. کلا شما برای زندگی سازگارانه در جمع آفریده نشده‌اید.

اگر نمره شما بین 24 تا 48 شود یعنی شما در بعضی از موارد ترجیح می‌دهید دیگران را هم در نظر بگیرید و در بعضی موارد نه، كه احتمالا به موقعیت بستگی دارد. ممکن است در محل کار آدم سازگاری باشید اما در خانه نه.

اگر نمره شما بین 48 تا 60 شود یعنی شما آدم مردم‌داری هستید؛ آدمی که دیگران برایتان خیلی مهم هستند. جمع از بودن در کنار شما خیلی لذت می‌برد. چون شما هم هوای جمع را دارید و به آنها توجه می‌کنید

 

جمعه 5 تير 1392برچسب:, :: 8:7 ::  نويسنده : احسان

دلتنگ تو امروز شدم تا فردا

فردا شد و باز هم تو گفتی فردا

امروز دلم مانده و یک دنیا حرف

یک هیچ به نفع دل تو تا فردا
 

جمعه 31 خرداد 1392برچسب:, :: 7:54 ::  نويسنده : احسان

روزای ِ خوبی بود تنها کسم بودی دلواپست بودم

دلواپسم بودی

روزای ِ بعد از تو تنها کسم غم شد هرلحظه تنهایی

هرلحظه ماتم شد

مثل ِ درختی زرد می خشکم از ریشه این زندگی بی تو

کی زندگی میشه؟!


نفرین به دل دادن

نفرین به دل کندن.................


 

پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:, :: 21:8 ::  نويسنده : احسان

 

.

پنجشنبه ها شعرند پنجشنبه ها دردند پنجشنبه ها سردم

پنجشنبه ها بن بست

تا آخرین بن بست تا لحظه ی مرگم تا اخر دنیا

هرروز پنجشنبه ست

.

.

دنیای من شعره شعرام پر از درده

دردام بی اندازه

قلب ترک خوردم با شعر می سوزه

با درد می سازه

پنجشنبه یعنی درد یعنی قرار ی نیست

یعنی کنارم نیست

پنجشنبه یعنی سرد. یعنی زمستونه

یعنی بهارم نیست

.

.

ای قلب بی تابم هم گریه زاری کن

 هم بیقراری کن

وقتی قراری نیست

مردم از این مردن از خون دل خوردن از مرگ

غیر از مرگ هیچ انتظاری نیست

پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:, :: 21:1 ::  نويسنده : احسان

 

پنج شنبه 23 خرداد 1392برچسب:, :: 22:43 ::  نويسنده : احسان

 

سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:, :: 15:1 ::  نويسنده : احسان

 

سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:, :: 14:0 ::  نويسنده : احسان


رسم و رسوم دست و پاگیر ازدواج

 

چند سال پیش، پدر خدابیامرزم قبل از فوتش خاطرات آشنایی با مادرم و نحوه ازدواجشان را برایم تعریف کرد.

 

 پدرم آن زمان کارگر یک هتل بود و با مزد نه چندانی که در طول ماه به دست می آورد زندگی خودش را می گذراند. با همان حقوق تصمیم به ازدواج گرفت و به خواستگاری مادرم رفت. تمام بروبیاهایشان دو هفته به طول انجامید و هفته سوم قرار عقد گذاشته شد.

 

سور و سات عروسی برپا شد. کل جهیزیه مادرم یک وانت وسیله و سه طبق که یکی از آنها آینه و شمعدان بود و دو عدد دیگر لباس های پیش کش و ظرف و ظروف. دو نفر هم کمدی که در وانت جا نشده بود را با خودشان به سمت خانه تازه داماد (یعنی پدرم) آورده بودند.

 

فردای طبق کشون، عروسی در نهایت سادگی برگزار شد. به رسم محلی های آن زمان یک نفر تشتی را به دست گرفت و نقش ارکستر و خواننده را بر عهده گرفت و مابقی به حد توان خودشان حرکات موزون و ناموزون انجام دادند و...

 

بعد از این مراسم عروس و داماد به خانه بخت رفتند. خانه ای که از ابتدا با سادگی و بی آلایشی بنیان گذاشته شده بود. از آن خانه هایی که خانم خانه به ذوق دیدار همسر همیشه چشم به در بود که کی همسر وارد می شود تا کفش هایش را جفت کند و ...

 

امروزه رنگ و لعاب عروسی ها از حالت سنتی خارج شده به گونه ای که بسیاری از افراد برگزاری یک مراسم ساده ولی دلنواز را عامل تضعیف شخصیت خانوادگی خود می شمرند و بر این باورند که هر چه عروسی پرهزینه تر و در مکان لوکس تر برگزار شود، خوشبختی شان سرلوحه دیگر دوستان و اقوام خواهد شد.

 

هر وامی، بازپرداختی دارد، یعنی ازدواج می کنیم تا کار کنیم، کار می کنیم تا بدهکاری ها را پرداخت کنیم.

 

1- مراسم خواستگاری و خرج و مخارج آن

 

در این دوره زمانه به مانند گذشته خواستگاری اولین قدم برای آشنایی طرفین به حساب می آید - به غیر از افرادی که اول آشنا می شوند و بعد به خواستگاری می روند- تازه داماد برای اینکه میزان سرمایه داری خود را به رخ خانواده عروس خانم بکشد یک دسته گل تهیه می کند که هر شاخه آن هشت هزار تومان یا بیشتر قیمت دارد، کت و شلوارش هم از این قاعده مستثنا نیست.

در طرف مقابل خانواده عروس، خانه خود را به نحوی می آرایند که به داماد از همین ابتدا یادآوری کنند که ای کسی که به خواستگاری دختر ما آمده ای بدان که این دختر در ناز و نعمت و روی تخت روان بزرگ شده و تاکنون هیچ مشکلی از صد فرسخی او عبور نکرده است بدان اگر به او سخت بگذرد از تو نخواهیم گذشت .

 

در این جا دور از تصور نیست که آقا داماد کت و شلوار خود را از کسی قرض گرفته باشد و خانواده عروس مبلمان را از همسایه و میوه ها را با چوب خطی که از سبزی فروش سرکوچه دارند، تهیه کرده باشند.

 

2- بحث شیرین مهریه

 

حال که عروس خانم و آقا داماد تا حدی نسبت به هم آشنا شدند، رابطه آنها وارد مرحله جدیدی می شود. مرحله ای که طی آن بسیاری از خانواده ها دفتر معاملات خود را باز کرده و بر سر قیمت دختر چانه می زنند.

 

یک مدت رسم بود که به سال تولد دختر مهریه تعیین می شد ولی به تازگی بلندترین نقاط جهان معیار مهر قرار گرفته است مثلاً ارتفاع قله دماوند (5610) و هیمالیا (8000) خیلی جالب است.

معیارهای دینی به کجا رفته اند یا شاید بهتر باشد این را بگوییم که ما تا چه حد از معیارهای دینی فاصله گرفته ایم. خیلی دور نیست زمانی که می گفتند مهریه یک سکه طلا به نیت یکتایی ایزد منان، پنج سکه به نیت پنج تن، چهارده سکه به نیت چهارده معصوم و 114 سکه به نیت سوره های قرآن مجید، ولی گذری بر دفاتر ثبت ازدواج این نکته را به ما یادآوری می کند که دیگر از این معیارها خبری نیست.

 

به هر حال عروس خانم برای اینکه جلوی دختر خاله اش که چند ماه پیش با 900 سکه عروس شده کم نیاورد 1000 سکه از آقای داماد جهت مهریه اش مطالبه می کند. آقا داماد نیز برای اینکه ثابت کند کی داده، کی گرفته قبول می کند و زندگی این دو جوان وارد مرحله دیگری می شود.

 

به هر حال کل این مراحل که به نوبه خود زمان بر است هزینه های زیادی هم بر دوش خانواده داماد و هم بر دوش خانواده عروس تحمیل می کند.

 

3- خوان رنگارنگ نامزدی

 

حال که همه چیز بر وفق مراد پیش رفته و آقا داماد خود را بدهکار حال و آینده کرده، مراسم نامزدی باید در یکی از تالارهای لوکس برگزار شود تا خدای ناکرده شان و منزلت این دو گل باغ امید پایین نیاید. بهترین ماشین تهیه می شود تا این دو گل شاخ شمشاد وقتی در خیابان های شمال شهر در حال تردد می باشند کاملاً به چشم بیایند.

 

زندگی بنایی است که برای احداث آن به تفکر ، تعقل و برنامه مشخص نیاز است زیرا خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج .

 

4- عروسی و دیدن نادیده ها

 

مهلت شش ماهه ای که خانواده عروس به آقا داماد برای برپایی عروسی داده اند به پایان می رسد و باز هم مراسم در لوکس ترین سالن ها برگزار می شود و غذاهای رنگارنگ پیش کش میهمانان می شود و عروس و داماد به خانه بخت می روند و بازی زندگی مشترک از این لحظه آغاز می شود...

 

آیا عقل ومنطق حکم می کند کسی که به تازگی تصمیم به تشکیل زندگی گرفته از ابتدا خرج های گزاف کند؛ آیا این خرج ها می توانند ضامن خوشبختی طرفین شوند؟ این نکات به هیچ وجه مشخص نیست.

 

شاید در ابتدا چنین به نظر برسد که ریخت و پاش ها و خرج های کلان برای قشر مرفه جامعه مشکلی ایجاد نمی کند و به قول معروف کک آنها نمی گزد اما بی شک رواج و بسط تجمل گرایی تیشه بر ریشه هر زندگی ای چه در قشر مرفه و چه قشر ضعیف و متوسط جامعه وارد خواهد کرد.

 

زندگی بنایی است که برای احداث آن به تفکر ، تعقل و برنامه مشخص نیاز است زیرا خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج . ولخرجی های بی حد و حصر طبقه مرفه جامعه باعث ایجاد روحیه مصرف گرایی می شود.

با این وضعیت جوانی که به تازگی مشغول به کار شده و می خواهد زندگی مشترکی را آغاز کند در ابتدای امر کوهی از مشکلات که تمام آنها صرفاً مادی است را پیش روی خود مشاهده می کند.

گرایش به خرج های اضافی و بی مورد تا آنجا در تار و پود جامعه رخنه کرده که هر کسی که به سمت خواستگاری و عروسی می رود از همان ابتدا به فکر دریافت وام و خرید اقلام قسطی می افتد.

 

هر وامی، بازپرداختی دارد، یعنی ازدواج می کنیم تا کار کنیم، کار می کنیم تا بدهکاری ها را پرداخت کنیم.

 

متاسفانه باید گفت امروزه کمتر جوانی را می توان یافت که از همان ابتدای زندگی، مسیر و حرکت و تلاششان برمحور در کنار هم بودن باشد.

 

دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:, :: 13:28 ::  نويسنده : احسان

 

 

سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:, :: 13:57 ::  نويسنده : احسان

زندگی زناشویی، سرد مثل زندگی در قطب!

 

جدایی تنها به معنای حک شدن مهر طلاق در شناسنامه زن و شوهر نیست.گاهی دو نفر سال‌ها زیر یک سقف زندگی می‌کنند اما در حقیقت از یکدیگر جدا می باشند. این اتفاق که این روزها کم نیست، آسیب‌های بسیاری را برائ زن و شوهر و فرزندان آنها به همراه خواهد داشت.

 

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران به نقل از جام جم آنلاین: ما در این گزارش سعی کردیم از طلاق خاموش بگوییم. یک اخطار کوچک برائ شما که میخواهید عشق در زندگیتان جریان داشته باشد. حیف است طعم خوش دوستت دارمها فراموشمان شود.

جدایی عاطفی چیست؟

وقتی دختر و پسری ازدواج میکنند، فرضشان بر این است که مرگ یکی از آنها، تنها سبب جداییشان خواهد بود. با هم می باشند تا آخر عمر و به اصطلاح به پای هم پیر میشوند. نگران این می باشند که نکند نتوانند با هم سازگار شوند و مجبور شوند طلاق بگیرند. در نظر بیشتر مردم ازدواج دو نتیجه دارد:

 

۱ باهم زندگی میکنند و خوشبخت میشوند

 

۲ با هم سازگار نیستند و جدا میشوند.

 

اما شکل سومی هم وجود دارد که چون در جایی ثبت نمیشود و سر و صدایی به پا نمیکند، از نظرها پنهان میماند:

 

۳ از هم جدا میشوند اما باهم زندگی میکنند.

 

گاهی به زنان و مردانی بر میخوریم که مدت هاست نسبت به یکدیگر مهر، دوستی و علاقه ندارند و حتی گاهی زمینه روابط آنها را خشم و نفرت تشکیل میدهد، اما به زندگی مشترک خود ادامه میدهند.

 

آنها دلایلی برائ این کار خود دارند که از آن جمله میتوان به نبودن شرایط بهتر، وجود بچه‏ها و نگرانی از بابت واکنش خانوادهها، مشکلات اقتصادی، ترس از آینده و اشاره کرد.

 

زمانی یک ازدواج در شرایط سفید و بیخطر است که طرفین بتوانند در آن تمام نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی خود را تامین کنند.

 

هرگاه ازدواج از ارضا کردن یکی از جنبهها ناتوان باشد، محکوم به شکست خواهد بود حتی اگر از هم به صورت رسمی جدا نشوند.

 

اگر زن و شوهر نتوانند شریک خوبی برائ برطرف کردن نیازهای جنسی هم باشند، اگر نتوانند هم صحبت تنهاییهای هم شوند، اگر مقابل رشد اجتماعی هم بایستند و اگر هر کدام از اینها میتواند زندگی را گورستان عشق کند.

 

در طلاق عاطفی دو نفر جسمشان کنار هم خواهد بود اما روز به روز از هم دورتر میشوند. این اتفاق ممکن است یکطرفه یا دو طرفه باشد و در اغلب موارد به مرور زمان رخ میدهد.

 

جذابیت، کشش، علاقه و عاطفه مثبتی که نسبت به هم داشتهاند در بین آنها رنگ باخته است. به عبارتی حساسیتها، کنجکاویها و نگرانیهایی که آنها نسبت به هم نشان میدادند فروکش میکند و سبب ایجاد کرختی در بین آنها میشود.

 

اما این مشکل هم مانند هر مشکل دیگری راه حل هایی دارد که با هم مرور میکنیم.

 

نه گامی عقبتر نه گامی جلوتر، کنار هم باشیم

 

اگر مانند روزهای نامزدی موقع دیدن همسرتان، رنگ به رنگ نمی شوید یا چون مکالمات تلفنی که تا نیمه شب طول میکشید، ساعتها از آرزوها و رویاهایتان برائ هم نمیگویید، جای نگرانی نیست.

 

طبیعی است که هر کدام از شما به علایق و خواستههای خود فکر کنید اما این طبیعی نیست که همسرتان را از دنیای خود آگاه نکنید. انسانها در طول زمان تغییر میکنند اگر از تغییرات هم با خبر نشوند، نمیتوانند کنار یکدیگر بمانند. ازدواج مانند رسیدن دو خط به یکدیگر است و نقطه تلاقی دو خط، آغاز مسیر باهم بودن میشود.

 

اگر دو خط بعد از تلاقی مماس هم حرکت کنند یا لا اقل به صورت موازی و در کنار هم به مسیر ادامه دهند، مشکلی پیش نمیآید اما کار از آنجا خراب میشود که بعد از تلاقی دو خط، هر دو از نقطه مشترکشان بگذرند و به سمت و سویی بروند. هرچه بیشتر حرکت میکنند، از هم دورتر میشوند.

 

برای انتخاب همسر، با هم گفت وگو میکنید و تقریبا میدانید هر کدام تان کجای جهان ایستاده اید اما بعد از این که وارد زندگی مشترک میشوید، یادتان میرود از بسیار چیزها با هم حرف بزنید. کل صحبت هایتان حول خانه، خرید، بچه ها، مهمانی و مسائلی از این قبیل خواهد بود و هیچ تلاشی هم برائ همراهی هم نمی کنید.

 

هر کدام مشغول زندگی خویش میباشید. سال ها میگذرد و یکی از همسران تا مدرک دکترا پیش میرود و آن یکی هنوز دیپلم دارد البته این به خودی خود مشکل ساز نیست اما زمانی مشکل ساز است که آن همسری که دیپلم باقی مانده، سطح اطلاعات و دانش خود را بالا نبرده باشد.

 

در حرف زدن، لباس پوشیدن و اظهار نظر کردن همان آدم ده سال پیش باقی مانده اما همسرش دنیایی تغییر کرده است. این دو حتی نمی توانند با دوستان خانوادگی مشترک در رفت و آمد باشند چون خواسته هرکدام از آنها از ارتباط متفاوت است.

 

گاهی این تفاوت در تربیت بچه ها هم بسیار آزاردهنده میشود. البته منظور ما این نیست که زن و شوهر باید مانند کپی و رو نوشت هم باشند یا هر کاری یکی از آنها انجام داد،آن یکی هم انجام دهد بلکه میخواهیم بگوییم، یکدیگر را در رویاها و انتظارات خود شریک کنید.

 

بگذارید اگر قرار است به سمت و سویی بروید، همسرتان هم با خبر باشد از او کمک بگیرید و گام هایتان را به کمک هم بر دارید. آن وقت اگر هر کدام تغییری کردید، به جایی رسیدید،رد پای حمایت همسرتان نمی گذارد او را فراموش کنید.

 

نگذارید تکراری شوید

 

چشمانش را باز میکند. باز روزی دیگر آغاز شد. با بی حوصلگی به سمت آشپزخانه میرود. یک غذای تکراری دیگر را انتخاب میکند و با دلسردی مشغول پخت و پز میشود. نگاهی به خانه میاندازد. خاک روی تمام وسایل خانه را گرفته اما فقط لوازم نیستند که زیر خاک فراموشی رفته اند. احساس میکند قلبش نیز غبارآلود شده. یاد روزهایی میافتد که همیشه خانه برق میزد. بوی غذایش در راهرو میپیچید.

 

وقتی به ساعت برگشت همسرش به خانه نزدیک میشد، با اشتیاق چند بار جلوی آینه میرفت و خودش را برانداز میکرد. چقدر برائش مهم بود که در نگاه همسرش رضایت و تحسین را ببیند. به دنبال ذرهای از اشتیاق آن روزها میگردد اما انگار بی فایده است.

 

نمی داند از چه زمانی جای صدای خنده شان را روزنامه هایی پر کرد که در دستان همسرش بود و کنترل تلویزیون که در دستان او. نمی داند چه زمانی زندگی شان را خاک فراموشی گرفت.

 

رابطه دو نفره زناشویی نمی تواند خود به خود در طول زمان به همان اشتیاق و گرمای روزهای اول باقی بماند. یکنواخت شدن زندگی پس از ازدواج امری طبیعی است، اما ادامه دار شدن آن میتواند آسیب جدی به زندگی مشترک برساند.

 

ارزشمندترین چیزهایی که ما روزی برائ به دست آوردنش بسیار تلاش کردیم، بعد از مدتی برائمان عادی میشود. این موضوع در مورد اشخاص دور و برمان هم صدق میکند. چند وقت است که به صورت مادرتان با دقت نگاه نکردید؟ آخرین باری که به پدرتان گفتید که برائ تان چون تکیه گاهی ارزشمند است، کی بود؟ ما به بودن عزیزانمان آنقدر عادت میکنیم که فراموش مان میشود، آنها هم می باشند.

 

شاید در روابطی مثل خواهر و برادری و دوستی این عادت کردن مشکل خاصی ایجاد نکند اما رابطه زن و شوهری به گونهای است که اگر هر سال، هر ماه، هر هفته و شاید هر روز با هم عقد نکنید، حلقه ازدواج در دستانتان یک تشریفات بی پشتوانه خواهد بود. رابطه زن و شوهری مانند گلدان یاس است که باید هر روز آبیاری شود تا بوی گل هایش مستتان کند.

 

برای تکراری نشدن رابطه باید هر دو نفر تلاش کنند اما اگر دیدید که زندگیتان یکنواخت شده و قلب تان چون قبل برائ همسرتان نمی تپد، خودتان دست به کار شوید. شاید نوشتن یک نامه، خرید یک دسته گل، یک قرار شام دو نفره، تغییر در ظاهر و رسیدگی به سر و لباس و هر کار دیگری که به ذهن خودتان میرسد، بتواند دوباره شما را به هم نزدیک تر کند.

 

زندگی زناشویی

 

زن و مردی که باهم پیمان زناشویی میبندند، قرار است تمام نیازهای یکدیگر را به بهترین شکل برطرف کنند. شما قرار است تنها شریک جنسی همسرتان باشید و او هم همین طور. اگر برائ این رابطه برنامه مشخصی نداشته باشید، تکراری و از روی اجبار عمل کنید، بسیار زود از کیفیت و کمیت آن کم خواهد شد و این موضوع خود سببی برائ دور شدن شما از هم میشود.

 

حرفهایی مثل نمی خواهم همسرم مرا برائ این رابطه بخواهد یا دوست داشتن ما والاتر از این رابطه است، تنها خودتان را گول میزند. در دنیای پرجاذبه امروز، زن و مردی میتوانند همسر خوبی باشند که بهترین شریک جنسی ممکن برائ همسرشان شوند.

 

به رابطه زناشویی، نگاه صرفا جنسی نداشته باشید. این رابطه، زمان مناسبی است برائ بده بستان های عاطفی. بگذارید در هر شرایطی که میباشید، اتاق دونفره تان، یک فضای آرام و رمانتیک باشد برائ ساختن بهترین لحظات.

 

اگر شما رابطه جنسیتان را در اوج نگه دارید، زندگی تان ضدضربه میشود. بسیاری از نارضایتی هایی که با عناوین دیگر مطرح میگردد در اصل به سبب همین بی توجهی به رفع نیاز جنسی همسر است. کمی اطلاعات خود را بالا ببرید و در مورد فیزیک و نیازهای جنس مخالف مطالعه کنید. بهتر است وقت بگذارید و با همسرتان برائ این رابطه برنامه ریزی کنید.

 

دنیای کلمات و خط قرمزهایش

 

تو آنقدر بی مسئولیتی که نمی دانم چرا با تو ازدواج کردم؟ در آینه به خودت نگاه کرده ای؟ چرا مثل زن های امروزی نیستی؟ همان بهتر که صبح زود از خانه بروی و دیر وقت برگردی، حضور تو فقط کار مرا بسیارتر میکند. نه اشتباه نکنید اینها جملات یک نمایشنامه کمدی نیست بلکه مکالماتی است که در بسیار از خانواده ها، عادی شده است.

 

برخی همسران وقتی مدتی از ازدواجشان میگذرد و با هم خودمانی میشوند، فکر میکنند هرچیزی که به ذهنشان رسید را به هر نحوی که بخواهند باید ابراز کنند. اما از این موضوع غافلند که حرفهای بسیار ساده که گاهی در وسط دعوا و بدون منظور بیان میشود، میتواند قلب طرف مقابل را جریحهدار کند و اثر آن برائ همیشه بماند. بسیاری از سرد شدنها و دور شدن های زناشویی به این سبب است که دو نفر نمیدانند هر حرف آنها میتواند چه تاثیری بر زندگیشان داشته باشد.

 

کلماتی چون دوستت دارم، عزیزم، تو زیباترینی مرد رویاهای منی مثل شارژر زندگی عمل میکنند اما توهین، ناسزا و کلمات نامناسب مانند بمبی تمام داشته های عاطفی زن و شوهر را دود کرده و بین شان فاصله میاندازد.

 

روابط خارج از خانه، یک تهدید جدی

 

یک جمله معروف است که میگوید: هرچه روابط خارج از خانه با جنس مخالف گرمتر شود، روابط داخل خانه سردتر میشود. روابط خارج از خانه با جنس مخالف یعنی چه؟ یعنی همان ارتباط ساده با همکارتان که ممکن است به نظر شما بسیار عادی بیاید و مدعی باشید بسیار پاک و دوستانه است اما به مرور صمیمیت ایجاد شده، ناخودآگاه در صمیمیت شما با همسرتان تاثیر خواهد گذاشت.

 

برخی به بهانه روشنفکری و به روز بودن، میگویند روابط زن و مرد میتواند در اوج صمیمیت و نزدیکی، پاک بماند. به بهانههای مختلف ساعت ها با هم به صورت حضوری، تلفنی و اینترنتی در ارتباط می باشند و فراموش میکنند قصه زن و مرد، داستان آتش و پنبه است.

 

آمار و ارقام میگویند، بیشتر آنها که در دریا غرق میشوند، شناگران ماهر می باشند. کسانی که بیش از حد به خودشان و تواناییشان اعتماد دارند، وقتی تن به آب میزنند، فکر غرق شدن هم نمی کنند به همین سبب بی محابا جلو میروند و هر چه به آنها بگویی: بیشتر این جلو نرو، میگویند: حواسم هست! اما غافل از این که دریا هزاران بازی پنهان دارد. این موضوع شبیه روابط با جنس مخالف خارج از خانه است.

 

وقتی با جنس مخالفی در دانشگاه و محل کار یا حتی فامیل بیش از حد صمیمی میشوی، هراز گاهی که از داخلت چیزی به تو اخطار میدهد، میگویی حواسم هست! به خودت اطمینان داری و شاید خودت را گول میزنی که این رابطه فق

دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:, :: 16:22 ::  نويسنده : احسان

مهر ورزیدن و محبت دیدن،از آن نوع نیازهایی است که تجلی آن را به صورت

های گوناگون در همه انسان ها می بینیم، نزدیک شدن و صمیمی شدن با دیگران،

وابستگی به گروه یا حزبی خاص، افزایش و رغبت به درمان های گروهی، وقت

گذرانی های گاه غیرسازنده در مجالس جشن و مهمانی و حتی روی آوردن بعضی از

نوجوانان به دسته های بزهکار، نمودهایی از این نیاز اساسی است. اگر مطمئن

باشیم کسانی می باشند که ما را دوست دارند، در هجران و دوری ما اندوهگین می

شوند وبا دیدارمان قلبشان می تپد و آثار شادمانی و شعف در چهره آنها پدید

می آید، اگر گرمای محبتی در خانه دلمان احساس کنیم و روشنایی تعلق و مهری

را در زوایای جان و ضمیرمان ببینیم، در برابر سیل بنیان کن حوادث زندگی

استوار می مانیم و مقاوم و نستوه روی صخره های بلند مشکلات می ایستیم.

 

از سوی دیگر ثابت شده است که ریشه آسیب های روانی و ناسازگاری های

اجتماعی در ارضا نشدن این نیاز یعنی نیاز به محبت و تعلق پذیری است. بدین

معنی که اگر مادری به خاطر بحران های روحی و خانوادگی اش نتواند به دلبستگی

طبیعی فرزندش پاسخ دهد، اگر کودک از مهر و دوستی خواهر و برادر و همسالانش

محروم باشد، اگر به سبب نقل مکان های مداوم، ترک گفتن زادگاه یکه و تنها

بماند و خار غربت و بی کسی در جانش نشیند آسیب پذیری اش در برابر فشارهای

روانی و کژکاری های اخلاقی بسیار می گردد و از جاده تعادل و ثبات دور می

ماند.

 

همان طور که در سطور بالا عنوان شد، خانواده نقش بنیادینی در ارضاء و یا

عدم ارضاء این نیاز دارد و از آنجایی که مهمترین مولفه های سازنده یک

خانواده موفق، اعضای آن بالخص زن و شوهر می باشند بایستی توجه ای ویژه بدان

مبذول داشت.روان شناسان معتقدند سلامت ارتباط زن و شوهر بستری را برائ پرورش صحیح و بهداشت روان سایر اعضای خانواده و فرزندان فراهم می آورد

 

بدین سان است که در این یادداشت بر آن شدیم که به نیاز محبت و مهر

ورزیدن فی مابین همسران بپردازیم و تدابیری را برائ بهبود و ارتقاء این

عامل مهم موفقیت زناشویی و متعاقب آن موفقیت خانوادگی پیشنهاد دهیم.

 

برای ارضاء این نیاز همسر خود خوبست به نکات زیر توجه داشته باشید:

 

* صمیمیت را چاشنی زندگی کنید و به جای اینکه در مقابل یکدیگر بایستید

به موازات یکدیگر حرکت کنید و به «ما شدن» بیندیشید. بال پرواز یکدیگر

باشید.

 

* سعی کنید، رفتارتان مثل روزهای اول آشنایی باشد. اولین روزهای آشنایی را همواره به یاد داشته باشید.

 

* هراز چند مدت به همسرتان بگویید که دوستش دارید. این نکته را مردان باید بیشتر رعایت کنند.

 

پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «قول الرّجل للمرأه إنّی اُحبّک لا یذهبُ

من قلبها أبداً: (۱) اگر مردی به زنش بگوید دوستت دارم این سخن هیچ گاه از

یاد و خاطر زن نمی رود!».

 

* محبت خود را با تقدیم هدایایی هر چند به ظاهر کم بها نشان دهید. در

روز تولد همسرتان سالروز عقد یا ازدواجتان، روز زن، روز مرد (پدر)، اعیاد

معروف مذهبی، نوروز، می توانید با دادن هدیه، مهر و عشق خودرا یادآور

شوید. نوشته ای زیبا و مهر آمیز، اما نه اغراق گونه، در آغاز کتابی که

پیشکش می کنید، ماندگارترین یادگارهاست.

معجزه ای آشنا در زناشویی

 

* در طول روز که از همسرتان دور میباشید، به خصوص در زمان مسافرت اگر می

توانید روزی یک بار به او تلفن بزنید و حالش را بپرسید، به خصوص در شرایطی

که بیمار است و یا اگر خبر جالب و خوشایندی دارید.

 

* بعد از بازگشت از مسافرت برائ همسرتان هدیه بیاورید.

 

* اگر منتظر او میباشید که از مسافرت برگردد، خانه را و خود را بیارایید و با اشتیاق آماده ورودش باشید.

 

* سعی کنید همیشه چهره ای گشاده و شاد داشته باشید. خوشرویی محبت آفرین و مهرافزا است.

 

* روابط زناشویی خودرا با محبت و رعایت جانب او برقرار سازید.

 

* اگرهمسرتان ناراحت است به احساسش احترام بگذارید.

 

* هر وقت به تنهایی احتیاج دارید و می‌خواهید با خودتان خلوت کنید، به

او بگویید که می‌خواهید مدت کوتاهی تنها باشید و به زودی پیش او برخواهید

گشت.

 

* وقتی که دیگر نیازی به تنهایی نبود و پیش او بودید، با بیانی صمیمانه

به او سبب ناراحتی خود را بگویید و او را مطمئن سازید که تقصیری متوجه ی او

نبوده است.

 

* در زمان بیماری و ناتوانی، با همه مهر و توان و شکیبایی از او پرستاری کنید.

 

* هیچ گاه زن یا مرد دیگری را با همسرتان مقایسه نکنید و بذر تردید «با یک دل دو دلبر داشتن» را در قلب و جان او نیفکنید!

 

با هم طوری صحبت کنید که از خواسته‌های یکدیگر به خوبی آگاه شوید.

در هفته، ساعاتی را برائ قدم زدن با هم، خرید با یکدیگر، رفتن به مهمانی یا

تفریح، اختصاص دهید. خصوصاً اگر هر دو در خارج از خانه شاغل میباشید، با

برنامه ریزی، ساعاتی از هفته را به هم اختصاص دهید

 

* سعی کنید حال و احساس او را درک کرده و بعد حرف بزنید. به طور مثال اگر حالش

خوب است، بگو امروز خوشحال به نظر می‌رسی و یا اگر سرحال نبود بگو «فکر

می‌کنم خسته هستی».

 

* به مردها پیشنهاد می گردد با همسر خود سخن بگویند و از سکوت در کنار او

بپرهیزند. زن ها سخن گفتن را نشانی از محبت می دانند و خود با هر کسی صمیمی

تر باشند، بیشتر سخن می گویند.

 

* از همدیگر نظرخواهی کنید.

 

* در زمان ناراحتی و حتی در اوج درگیری و دعوا مواظب باشید از به زبان

آوردن کلماتی نظیر «از تو خوشم نمی آید» «دوستت ندارم» «از اول تو را نمی

خواستم» اجتناب کنید و با این جملات رنج آور، پیوند مقدس خود را سست و

زخمی نسازید.

معجزه ای آشنا در زناشویی

 

* در جمع و میهمانی ها به او بیشتر از سایرین توجه کنید.

 

* در حضور دیگران به او احترام بگذارید از خوبی‌هایش تمجید کنید.

 

* به کارهای روزانه‌ همسرتان علاقه نشان بدهید، و از کارهایی که انجام می‌دهد سوال کنید.

 

* وقتی خسته است به او کمک کنید.

 

* آقایان بهتر است به کارهای منزل رسیدگی کنند و اگر چیزی احتیاج به

تعمیر دارد را انجام دهند و از همسرشان بپرسند، کاری هست که بتوانند انجام

دهند.

 

* وقتی همسرتان کاری را برائتان انجام می‌دهد ، تشکر خود را بیان نمائید.

 

* در هفته، ساعاتی را برائ قدم زدن با هم، خرید با یکدیگر، رفتن به

مهمانی یا تفریح، اختصاص دهید. خصوصاً اگر هر دو در خارج از خانه شاغل

هستید، با برنامه ریزی، ساعاتی از هفته را به هم اختصاص دهید.

 

* سفرهای کوتاه دو نفره را در زندگی تان ترتیب دهید.

 

* سعی کنید در خارج رفتن از منزل، لباس هر دوی شما مرتب و شیک باشد.

 

دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:, :: 16:16 ::  نويسنده : احسان

ازدواج حساس ترین مرحله زندگی هر فردی است که همیشه باید از آن مراقبت کنید، به آن برسید و با دقت تمام مواظب باشید به بیراهه نرود. بیراهه‌های ازدواج گاهی بهانه‌های کوچکی می باشند که روی هم تلنبار می‌شوند و رابطه شما و همسرتان را خراب می‌کنند.

 

ازدواج حساس ترین مرحله زندگی هر فردی است که همیشه باید از آن مراقبت کنید، به آن برسید و با دقت تمام مواظب باشید به بیراهه نرود. بیراهه‌های ازدواج گاهی بهانه‌های کوچکی می باشند که روی هم تلنبار می‌شوند و رابطه شما و همسرتان را خراب می‌کنند.

 

به گزارش اطلاعات ، این بهانه‌های ریز و درشت بسیار آرام و بی خبر به زندگی شما می‌خزند و می‌توانند ریشه‌های زندگی تان را سست کنند. برای این که زندگی همیشه شاد و گرمی داشته باشید، به این نکات توجه کنید:

 

۱ـ بگویید و بشنوید: اندیشه هایتان را هر روز با هم به اشتراک بگذارید و به زندگی یکدیگر هیجان بدهید. بسیاری از مشکلات زناشویی بخاطر ارتباط ضعیف است و گاهی همسر حتی مطمئن نیست که طرف مقابلش به حرف هایش توجه می‌کند یا نه. بنابراین در گفتگو توجه و علاقه تان را نشان بدهید و اظهار نظر کنید. این وظیفه هر دوی شماست که در گفتگو شرکت کنید و برای حرف‌های یکدیگر ارزش قایل شوید.

 

۲ـ بوسه سلام و خداحافظی: به آغوش گرفتن، بوسیدن و نگاه و کلام محبت آمیز راه‌هایی برای ارتباط سرزنده با همسرتان است. شاید بوسیدن و به آغوش گرفتن هر روزه قبل از رفتن به سر کار پیش پا افتاد به نظر بیاید، اما این چیزی است که تاثیر آن را در تمام طول روز احساس خواهید کرد. فقط بعد از تجربه این مساله است که اگر یک روز با بی توجهی از همسرتان جدا شوید اهمیت آن را به خوبی درک خواهید کرد.

 

۳ـ با هم خوش بگذرانید: راههای فعالیت‌های هیجان انگیز را پیدا کنید: پیاده روی، تماشای فیلم، باغچه بانی نمونه‌های ساده ای از سرگرمی‌های مشترک می باشند. این فعالیت‌ها شناخت شما را از یکدیگر بیشتر می‌کند. شاید بعضی از این خوش گذرانی‌ها پوچ واحمقانه به نظر برسند اما آنها می‌توانند به شما یادآوری کنند که چقدر فعالیت‌های متفاوت وجود دارد که می‌توانید با هم از آن لذت ببرید.

 

۴ـ در زندگی کارهایی شخصی داشته باشید: تمام جنبه‌های زندگیتان را وابسته به همسرتان نکنید. سعی کنید در زندگی سرگرمی شخصی و دوستی جدا از همسرتان داشته باشید. این موضوع سبب می‌شود که شما شخصیتی مستقل از همسرتان را حفظ کنید و تنها با او تعریف نشوید. شما ممکن است آرزوها، انگیزه‌ها و علاقه‌هایی داشته باشید که بخواهید مستقل از همسرتان در مورد آنها وقت بگذرانید. این کار سبب می‌شود همزمان که زندگی مشترک تان پر عاطفه و پر از وابستگی عاطفی است، جدای از همسرتان نیز شخصی مستقل باشید.

 

۵ـ تصمیم‌های مهم زندگیتان را با هم بگیرید: تصمیم گیری‌های مالی، برنامه ریزی در مورد بچه‌دار شدن و یا کارهای مربوط به کودکتان را باید با برنامه ریزی پیش ببرید. همسرتان نباید حدس بزند که شما چه برنامه‌های مالی دارید و نباید طوری رفتار کنید که گویی همسرتان حقی برای اظهار نظر در این مورد ندارد. بعضی مواقع تصمیم گیری‌های اشتباه مالی سبب جدایی می‌شود. شما باید در این موارد با هم بحث کنید و با هم تصمیم بگیرید و در مورد تصمیمات اشتباه هر دو با هم مسئولیت آن را قبول کنید.

 

۶ـ دعواهای هدفمند: نباید تصور کنید دعوا اتفاقی بد است، جر و بحث و دعوا نیز اگر با هدف باشد می‌تواند نتایج مثبت باشد. شما باید بدانید تمام زوج‌ها با هم جر و بحث دارند، و دعوا کردن به خودی خود نشان دهنده مشکل در رابطه تان است. دو طرف باید به طور منطقی و عادلانه حد خود را در ایجاد یک درگیری بسنجد و سهم خود را در این مورد بپردازد. هیچگاه حق به جانب نباشید و جرئت معذرت خواهی داشته باشید. در آخر دعوا باید بتوانید با صراحت آنچه که سبب ناراحتی تان شده را بیان کنید و راه حل مطلوبش را پیدا کنید. این شفافیت می‌تواند سبب پیدا کردن راه حلی بینابینی بدون دلخوری شود و حتی به برنامه ریزی برای ایجاد رابطه ای بهتر و شادتر شود.

 

۷ـ برای ایجاد صمیمیت وقت بگذارید: یکی از راه‌های یادآوری جذابیت همسرتان برای خودتان و او و ایجاد صمیمیت از طریق رابطه جنسی است پس برای رابطه جنسی وقت بگذارید هر چند در شرایط اجتماعی امروزی این کار ساده نیست. به نیازهای یک دیگر توجه کنید و تنها به لذت بردن خود فکر نکنید. اما صمیمت تنها به معنای رابطه جنسی نیست، بوسیدن، نوشیدن یک چای در یک فضای عاشقانه، هدیه‌های عاشقانه همگی در ایجاد صمیمیت تاثیر دارند.

 

۸ـ خوبی‌های واقعی را ببینید:گاهی فقط برای جلب رضایت کسی که دوستش دارید از او تعریف می‌کنید. اما واقعا لازم نیست به این شیوه رفتار کنید. اگر همسرتان را در یک لباس خاص زیبا می‌بینید از او تعریف کنید. نیازی نیست از مدل کفشی که شما اصلا نمی‌پسندید هم تعریف کنید. در این مواقع اگر نمی‌خواهید درگیری پیش بیاید فقط سکوت کنید. همین موضوع دربارهٔ اظهار نظرها و عقاید شریک زندگیتان هم وجود دارد. اگر نظرات همسرتان را نمی‌پسندید مجبور نیستید آنها ر بپذیرید. به جای اینکار به دنبال مشترکاتتان باشید.

 

۹ـ در هر رابطه ای ارتباط موثر ضروری است:?ـ صبر کنید تا زمانی که هر دو آماده گفتگو میباشید فرا برسد و از موضوعاتی حرف بزنید که در آن شرایط خاص ظرفیت شنیدنش را دارید. ?ـ با دقت گوش بدهید. گوش بدهید تا بهتر درک کنید. مطمئن شوید که حرف‌های همسرتان را به خوبی فهمیده اید و شرایطش را درک می‌کنید. ?ـ وقتی می‌خواهید حرف‌ها و باورهای خودتان را بگویید با «من» آغاز کنید. سعی نکنید خواسته هایتان را با اجبار به همسرتان القا کنید.

 

۱۰ـ تفاوت‌های جنسیتی را بفهمید و تحسین کنید. زنان شبیه مردان نیستند و مردها ممکن است ظرافت‌های روحی زنان را به خوبی درک نکنند. برای اینکه در کنار همسرتان کامل شوید نیازی نیست که نیازهای همسرتان را دقیقا همانگونه که او احساس می‌کند درک کنید. سعی کنید از این تفاوت‌ها لذت ببرید. فقط کافی است کمی کنجکاو باشید. اگر کمی کنجکاوی داشته باشید از این تفاوت‌ها رنج نمی‌کشید بلکه تمام تلاشتان را می‌کنید تا شریک زندگیتان را بیشتر کشف کنید.

 

۱۱ـ رویکردهای هوشمندانه مالی:شما پول را برای چه می‌خواهید؟ بعضی‌ها پول بیشتر را برای احساس امنیت بیشتر میخواهند. بعضی‌ها پول را برای به دست آوردن ارزش و جایگاه خانوادگی و اجتماعی می‌خواهند. عده ای هم پول را برای رفاه می‌خواهند. با همسرتان حرف بزنید و رویکردتان را مشخص کنید و سعی کنید به تفاهم برسید. چون اگر دیدگاه‌های شما مشابه نباشند در رابطه دچار مشکل می‌شوید. آنهم به این سبب که هدف‌های مالی متفاوتی دارید.

 

۱۲ـ یادتان باشد ازدواج یک بازی دو نفره است:روابط تان را بیش از اندازه گسترده نکنید. اجازه ندهید خانواده و دوستان در زندگی دو نفره شما وارد شوند. درست است که شما حمایت‌ها و ارتباط‌های خارجی را می‌خواهید اما دوستانتان را آگاهانه و حداقلی انتخاب کنید. همچنین اجازه ندهید اینترنت شریک سوم زندگیتان شود. اجازه ندهید ارتباطات گسترده اجتماعی و مجازی زندگی زناشویی تان را تحت تاثیر قرار بدهند.

 

۱۳ـ از مشاوره ازدواج استفاده کنید:مشاوره را جدی بگیرید. به ویژه زمانی که مشکلاتتان هنوز گسترده و پیچیده نشده اند. راهکارهای یک متخصص می‌تواند بسیار به ارتباط شما و همسرتان کمک کند. هرچقدر زودتر برای حل مشکلاتتان اقدام کنید زندگی تان را از بحران‌های بعدی دورتر نگه می‌دارید.

 

۱۴ـ آرزوها، رویاها:از همسرتان بپرسید که چه چیزی از این رابطه می‌خواهد و چه رویایی برای زندگیش ساخته است. بسیار مهم است که انتظارات و آرزوهای شما تا حدودی با هم سازگار باشند. شما نمی‌توانید در زمین بایر دانه بکارید. هر زمان که انتظارات تان باهم سازگار نباشند، نتیجه نهایی آن جز درد چیزی نخواهد بود و مسیر تان را در زندگی از هم جدا می‌کند.

 

۱۵ـ سلامت و سبک زندگی:اگر شما فردی فعال میباشید و به سلامتی تان توجه می‌کنید در کنار همسری که سرتاســــر زندگیش رخوت و بی تحرکی است بسیار رنج خواهید کشید. دربارهٔ این موضوع با هم گفتگو کنید و سعی کنید به یک تعادل برسید. همسرتان را تشویق کنید که به سلامتی اش توجه کند و ورزش کند. عادت‌های مشترک تازه بسازید و قوانین تازه وضع کنید. به این شیوه می‌توانید رابطه را مطلوب تر کنید و از زندگی در کنار هم لذت ببرید.

 

۱۶ـ پول و دارایی: پول یکی از موضوعات استرس زا در رابطه است و هیچ چیز دیگری به این اندازه سبب درگیری، اختلاف و استرس نمی‌شود. مشکلات مالی می‌تواند به احساسات و علاقه شما نسبت به شرایط زندگیتان لطمه بزند. اگر دچار مشکلات مالی میباشید و این مسئله روی رابطه زناشوییتان اثر گذاشته است، بسیار سریع و جدی باید برای آینده مالی زندگیتان برنامه ریزی کنید. یک فهرست از مسایل مالی، نیازهای روزمره و برنامه‌های مالی آینده تان تهیه کنید و با هم دربارهٔ آن گفتگو کنید. اگر اختلاف نظر دارید می‌توانید از مشاور یا وکیل کمک بگیرید.

 

۱۷ـ همیشه وفادار باشید: هر وقت در موقعیتی قرار گرفتید که امکان خیانت به همسرتان وجود دارد به این فکر کنید که چه انتظار و توقعی از همسرتان در چنین شرایط مشابهی دارید. آیا شما از آن دسته اشخاصی میباشید که زندگی با یک شخص خاص را تا آخر عمر کسل کننده می‌دانند و یا فردی متعهد و پایبند به ارزش‌های اخلاقی میباشید؟ اگر عاشقانه همسرتان را دوست دارید و در کنار او شاد میباشید، در برابر وسوسه‌های احتمالی قوی باشید.

 

۱۸ـ بچه: آیا دربارهٔ موضوعات خانوادگی و انتظارات آن با همسرتان جر و بحث کرده اید؟ بعضی‌ها فکر می‌کنند که بچه دار شدن برایشان بیهوده است و عده ای دوست دارند خانواده بزرگ داشته باشند. البته این تازه آغاز بحث‌هایی از این جنس است. هرچقدر که شما بیشتر دربارهٔ این موضوع بحث کنید سوالات بیشتری برای هر دوی شما پیش می‌آید. کی می‌خواهید بچه دار شوید؟ آیا اصلا در مورد بچه دار شدن آماده اید یا باید این بحث را به بعد موکول کنید؟ اگر مشکلی در باردار شدن وجود داشته باشد می‌خواهید چه کار کنید؟ چگونه می‌خواهید با کودکتان رفتار کنید؟ نحوه تربیت تان چگونه است؟ آیا می‌خواهید با او با جدیت رفتار کنید یا بیشتر با او رابطه ای دوستانه ای داشته باشید؟ در مورد نحوه تحصیل او چه نظری دارید؟

 

این قوانین ساده به نظر می‌آیند اما همه مشکلات از زمانی آغاز می‌شوند که زن وشوهر اصول رابطه و قوانین ساده ازدواج را فراموش می‌کنند. از امروز بیشتر به رابطه تان فکر کنید. چه تغییراتی باید در آن ایجاد کنید؟چه باورهای غلطی داشته اید که باید آنها را کنار بگذارید؟اصول تازه را جایگزین روش‌های غلط قبلی کنید و شادی و لذت یک رابطه خوب را ببینید.

 

دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:, :: 16:0 ::  نويسنده : احسان

یک روز، زنی با یک مجله در دست پیش شوهرش می‌آید و می‌گوید؛ “عزیزم، این مقاله فوق‌العاده است. یک فعالیتی را توضیح می‌دهد که هر دوی ما می‌توانیم برای بهتر کردن ازدواجمان آن را انجام دهیم. موافقی امتحانش کنیم؟

 

همسرش می‌گوید؛ حتماً

 

زن توضیح می‌دهد، این مقاله می‌گوید که یک روز هر کدام از ما یک لیست جداگانه از چیزهایی در مورد همدیگر که دوست داریم تغییر دهیم تهیه کنیم. چیزهایی که اذیت‌مان می‌کنند، اشکالات کوچک و از این قبیل. و بعد فردای آن روز این لیست را به همدیگر بدهیم، موافقی؟

 

شوهر لبخند زده می‌گوید؛ موافقم

 

آن روز مرد کاغذی برداشته و در اتاق نشیمن نشست. زن به اتاق خواب رفت و همان کار را کرد.

 

روز بعد، سر میز صبحانه، زن گفت؛ آغاز کنیم؟ اشکالی ندارد اگر من اول آغاز کنم؟

 

مرد گفت؛ آغاز کن.

 

زن سه ورق درآورد. لیست بلندبالایی بود. آغاز به خواندن لیستش کرد. “عزیزم اصلاً دوست ندارم وقتی ..” و همین طور لیست را که از کارهای کوچکی در مورد همسرش که او را اذیت می‌کرد تشکیل شده بود، ادامه داد.

 

مرد احساس کرد خنجری به قلبش وارد شده است. زن متوجه این قضیه شد و پرسید؛ دوست داری ادامه بدم؟

 

مرد گفت؛ اشکالی ندارد، ادامه بده، می‌تونم تحمل کنم.

 

زن به خواندن ادامه داد ….

 

آخر کار زن گفت؛ خوب تمام شد. حالا تو آغاز کن.

 

مرد ورقی را از جیبش درآورد و گفت؛ دیروز از خودم پرسیدم دوست دارم چه تغییراتی در تو ایجاد کنم. هر چقدر فکر کردم، حتی یک چیز به ذهنم نرسید. بعد کاغذ که سفیدِ سفید بود را به همسرش نشان داد. بعد ادامه داد، چون به نظر من تو در نقص‌هایت کاملاً بی‌نقصی. من تو را آن طور که هستی قبول کرده‌ام، با همه نقاط مثبت و منفی که داری. من کل این مجموعه را دوست دارم. تو آدم فوق‌العاده‌ای هستی و من واقعاً عاشقتم.

 

زن ناراحت شد. سه ورق کاغذ را در دستانش مچاله کرد و محکم خود را به آغوش همسرش انداخت.

 

ما به این سبب دوست داریم آدم‌ها را تغییر دهیم، که دوست‌شان داریم. اما گاهی‌اوقات، انگیزه‌های ما خالص نیستند. گاهی وقت‌ها از روی خجالت دوست داریم که عزیزان‌مان را تغییر دهیم. از این که دیگران در مورد فرزندان، همسر، خواهر و برادرها و والدین‌مان چه می‌گویند، خجالت می‌کشیم. یک سبب دیگر برای میل ما به تغییر آدم‌ها این است که دچار بیماری مقایسه کردن هستیم.

 

ازدواج کردن مثل رفتن به رستوران است؛ وقتی غذای‌تان را سفارش می‌دهید، می‌فهمید که میز بغلی هم چه غذایی سفارش داده است و یکدفعه از چیزی که سفارش داده بودید، پشیمان می‌شوید. این میل به مقایسه کردن، مایه بدبختی‌ بسیاری از زندگی‌های زناشویی است. اگر همیشه هیکل همسرتان را با شخص خوش اندام دیگری مقایسه کنید، مطمئناً او قادر به رقابت با آن نخواهد بود. یا اگر درآمد شوهرتان را با شخص ثرئتمندی مانند بیل‌گیتس مقایسه کنید، او هم توان رقابت نخواهد داشت. بسیار وقت‌ها، حتی همسران‌مان را با کسی مقایسه می‌کنیم که اصلاً وجود ندارد. به طور مثالً در مورد یک ستاره هالیوودی خیال‌پردازی می‌کنیم که اصلاً واقعی نیست. چون همه نقص‌ها و عیب و ایرادهای آنها با فتوشاپ از بین می‌رود.

 

قبل از این که ازدواج کنید، برای ارزیابی همسر آینده‌تان باید بسیار دقیق باشید. همه چیز را بررسی کنید. ارزش‌ها، پیشینه، اولویت‌ها، واکنش‌ها، اعتقادات، همه چیز. اما وقتی ازدواج کردید، دیگر دست از ارزیابی کردن بردارید، از انتقاد کردن دست بکشید. دیگر وقت درست کردن طرف مقابل تمام شده است. باید بتوانید او را همان طور که هست تحسین کنید. از پشت میز قضاوت خارج بیایید و حس نقاشی را پیدا کنید که می‌خواهد تصویری زیبا را نقاشی کند. یک هنرمند همه چیز را همان طور که هست قبول می‌کند. وقتی فرد مقابل را بپذیرید و تحسینش کنید، یک معجزه اتفاق می‌افتد: فرد مقابل یاد می‌گیرد خود را بپذیرد و درنتیجه زخم روی دلش التیام یافته و تغییرها آغاز می‌شود.

 

چه چیزهایی را دوست دارید و چه چیزهایی را دوست ندارید؟ ممکن است یک چیز را هم دوست داشته باشید و هم نداشته باشید. به طور مثالً تلفن همراه‌تان. چرا دوستش دارید؟ چون هر زمان که خواستید می‌توانید به کسانی که در دفترچه آن ذخیره می باشند زنگ بزنید، مثل وقت‌هایی که به طور مثالً در خیابان پنچر شده‌اید، یا به دعا نیاز دارید یا هر چیز دیگر. چرا ممکن است دوستش نداشته باشید؟ این که آن تعداد آدم هم بتوانند هر زمان که دوست دارند به شما زنگ بزنند، حتی وقت‌هایی که دوست دارید استراحت کنید و برای خودتان وقت بگذرانید. خنده‌دار است اما در مورد روابط هم همین طور است.

 

چرا عاشق شدید؟ شوکه نشوید، اما همان چیزی که سبب شد عاشق یک نفر شوید، سال‌های بعد روی اعصاب‌تان خواهد بود. شوخی نمی‌کنیم. اگر به این سبب عاشق همسرتان شدید که وقتی در مهمانی او را دیدید بسیار خوش‌مشرب و بشاش به نظر می‌رسید، سال‌های بعد ملتمسانه دوست دارید زیپ دهان او را بکشید که دست از حرف زدن بردارد. اگر به این سبب عاشق شوهرتان شدید که ساکت، قوی و جدی بود، امروز دوست دارید بخاطر سرد بودنش خفه‌اش کنید. اگر بخاطر زیبایی بی‌نظیرش عاشق همسرتان شدید، امروز وقتی مجبور می‌شوید سه ساعت در ماشین بنشینید تا برای خارج رفتن آماده شود دوست دارید تک تک موهای‌تان را بکنید. یادتان باشد، هر نقطه قوتی یک ضعف دارد.

 

باز هم نکته‌مان را تکرار می‌کنیم: اگر می‌خواهید ازدواجی شاد و آرام داشته باشید، باید دست از اصلاح کردن همسرتان بردارید و آغاز به تحسین کردنش کنید.

 

این که باید از اصلاح کردن همسرتان دست بردارید دو سبب دارد: اول این که نمی‌توانید. دوم این که آدم‌ها مثل خانه‌های قدیمی می‌مانند. اگر یک جای آنها درست شود، یک چیز دیگر در آنها خراب می‌شود.

 

یادتان باشد، هیچوقت نمی‌توانید کسی را درست کنید چون اصلاح کردن دیگران یک کار داخلی است. هیچوقت از خارج نمی‌توان به آن اجبار کرد. باید دیگران را تحسین و راهنمایی کنید. باید به آنها آموزش دهید. اما نباید اجبار کنید. تنها کاری که باید بکنید این است که همسرتان را دوست داشته باشید و به او برای اصلاح خودش فضا بدهید.

 

دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:, :: 15:56 ::  نويسنده : احسان

سلام

ازامروز میخوام پرسش وپاسخ هفتگی ترتیب بدیم تا این پرسشها وپاسخها راهنماخوبی باشه برامون درزندگی...

 

سوال این هفته:

چطور با همسرمون درمورد مساله ای که آزارمون میده  موضوع رامطرح کنیم؟؟؟؟

منتظر جواباتون هستم دوستان

 

دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:, :: 10:29 ::  نويسنده : احسان

 

خدایا...

 

اين جا حتي گاهي زمان هم كش مي آيد،وقت هايي كه من احساس مي كنم هيچ جا نيستم،

 

وقت هايي كه آن قدر بزرگ فكر مي كنم كه فكرم توي قلب هيچ كس جا نمي شود،

 

آن وقت هايي كه هيچ آدمي روي اين زمين پيدا نمي شود كه حال من را بفهمد، وقت هايي كه زمان به شدت كش مي آيد

 

و من به شدت احساس دلتنگي مي كنم ، وقتي كه ديگر دستم به هيچ جا بند نيست ياد تو مي افتم ،

 

 

يا لطيف ! اين بار هم آمده ام ، اما اين بار نه براي عفو ات آمده ام نه به طمع مهرباني ات ،

 

نيامده ام كه ببخشي ام ، اين بار آمده ام تا تمام خشم ات را بر من فرو بريزي

میدانم آنقدر مهربانی که اصلا خشمگین نمیشی

خشم مال مخلوق است نه خالق ....

 

 

پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, :: 19:18 ::  نويسنده : احسان

الهی!در همه فصلها با من باش

 

پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, :: 19:14 ::  نويسنده : احسان

آشغال ها 

زن گفت " نگذارشون بیرون تا وقتی ماشین می آد ...

باز این لعنتی ها پارش می کنن و بوی گندشون کوچه رو ور می دار"مرد قبل از گره زدن پلاستیک روی آشغال ها سم ریخت و گفت " دیگه کارشون تمومه ، فردا باید جنازه هاشون رو شهر داری گوشه و کنار خیابون جمع کنه " و کیسه زباله را بیرون برد . فردا روزنامه ها تیتر زدند : " مرگ خانواده پنج نفره بر اثر مسمومیت ناشی از خوردن پس مانده های غذای........

 

پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, :: 19:10 ::  نويسنده : احسان
درباره وبلاگ

این وبلاگ برای کسیکه عاشقانه دوستدارش بودم وهستم هنوز!!!!وتمام وجودم ازآن اوشد راه اندازی شد. برای اوقاتیکه درکنارش نیستم ودلتنگش میشوم برایش مینویسم.ومیگویم که ان لحظات راکه درکنار ت نیستم ومحبتم رانثارت بنمایم بازهم دلتنگ توام ،قدم به دنیای مجازی بگذاروبدان که عاشقانه دلتنگ دیدارتو ام .بی بهانه بگویم نوشتن را دوست دارم بخاطر تو ای صدف زندگانی ام. اماافسوس ...که مرا شکست... من وباورهایم را... آنقدری که فکرمیکردم مرادوست دارد وبرایش ارزش دارم... نداشتم!!دوست داشتن من سبب گشت تا که....... اومرا به رایگان به غروری کاذب بفروشد... حرمتها شکسته شد ....وبی تردید برای شکستن حرمتها بدان شکل پشیمانی به همراه داشته است... حال آنچه که مانده است...یک دل شکسته ودنیایی غریب مانده است! دنیایی رنگین ازخاطراتیکه باهم داشتیم وارزوهاییکه دوست داشتم با هم به انهابرسیم ... شاید از احساسیکه من درقلب وتمام وجودم به او داشتم هیچگاه بحقیقت به یقین نرسید.شاید میگفت که دوست داشتن من را ازاعماق قلب به یقیین وباور رسیده است... اماگمان میکنم که .... فرزانه ام من به حال وهوای همان روزهای عاشقی اینجا می آیم وعاشقانه بازهم ازاحساسم مینویسم!!!!چون تمام دنیای احسانت بوده ای وهنوزهم آن اولینی !!!...این روزها وشبها وسال به سالی که برمن بگذشت با این باور که نبودنهایمان کنارهم باورشدنی نیست برمن بسیارسخت بگذشت... هنوزهم باورم نمیشود که چگونه رفتارشد با این دل احسانت...
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلتنگیها ودلنوشته های احسان برای فرزان و آدرس ehsanofarzan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 42
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 48
بازدید ماه : 905
بازدید کل : 235173
تعداد مطالب : 248
تعداد نظرات : 64
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


دریافت کد موزیک

وبسایت جامع یکتاتک